دکتر راضی رحیمی – ونکوور
شهره شیرازی، متولد تهران، تحصیلاتش را در دانشگاه الزهرا در رشتهٔ طراحی پارچه به اتمام رسانده است. او نقاشی را از سنین کودکی آغاز و از بچگی عاشق خلقکردن آثار هنری بود. رنگ و کاغذ هر لحظه او را صدا میکردند و او با نگاه در اطرافش و تماشای هر چیزی که جذبش میکرد، آن را میکشید. شهره بههمراه خانواده اش ۲۴ سال پیش در کوکئیتلام اقامت گزید. او یکی از ۱۲ هنرمند منتخب نقاشی بر روی مجسمه سالمون شد که در حال حاضر در ورودی شهرداری شهر کوکئیتلام نصب شده است. شهره شیرازی از سال ۲۰۱۰ بهعنوان مربی هنری در استودیوی خودش به نام «استودیو اِیوان» (A1 Studio) در راکی پوینتِ شهر پورت مودی بههمراه دو هنرمند دیگر به فعالیتهای هنری و تدریس طراحی و نقاشی مشغول است. او در گذشته کلاسهای هنری را در آرت سنتر پورت مودی برگزار میکرد و در حال حاضر در مرکز اجتماعات پارکگیت (Parkgate Community Centre) در نورث ونکوور به آموزش نقاشی و آبرنگ مشغول است.
شهرهٔ عزیز، با درود و سپاس از وقتی که در اختیار ما گذاشتید، لطفاً کمی در مورد خودتان و فعالیتهای هنری تان از گذشته تا به حال برایمان بازگو کنید؟
من از بچگی نقاشی را خیلی دوست داشتم و کلاً به کارهای هنری مانند خیاطی و بافتنی علاقهمند بودم. مداد و کاغذ و رنگ چیزهایی بودند که از کودکی من را آرام میکردند. ولی متأسفانه آن زمان منابعی برای الگوبرداری بهشکل امروزی وجود نداشت و من با نگاهکردن به طبیعت و اطرافم برای نقاشیهایم الهام میگرفتم. در دانشگاه الزهرا رشتهٔ طراحی پارچه قبول شدم و بعد از اتمام آن جذب کار در زمینهٔ گرافیک، تبلیغات، طراحی پارچه و نقاشی شدم. هر وقت که در زندگیام دچار ناامیدی و مشکلی میشدم، به طراحی و نقاشی رو میآوردم . پناهگاه من همان کاغذ و قلم بود که بهوسیلهٔ آنها ذهن خودم را آرام میکردم و روز بعد با انرژی بیشتر با مشکلات جدید روبرو میشدم.
بعد از مهاجرت به کانادا و سختیهای اولیهٔ زندگی مهاجران که همه ما از آن آگاهی داریم، وقت زیادی برای نقاشی نداشتم. بچههای من اینجا به دنیا آمدهاند و زندگی سخت آن روزها فرصتی برای نقاشی برای من باقی نمیگذاشت، ولی من در تمام مدت روز همراه با کارم چیزهایی را که دوست داشتم، در ذهنم نقاشی میکردم. حدود ۱۴ سال پیش بود که دوباره نقاشی را خیلی جدی شروع کردم و با کار داوطلبانه در مرکز فرهنگی اِوِرگرین (Evergreen Cultural Centre) با هنرمندان دیگر کوکئیتلام آشنا شدم و با کمک آنها دوباره خودم را پیدا کردم. کار نقاشی و طراحی آن روزها برای من کسب درآمد نداشت و فقط فرصتی بود که من میتوانستم تنهاییام و مشکلات زندگیام را فراموش کنم و آرام شوم.
اگر در اینستاگرام و فیسبوک مرا جستجو کنید، من مجموعهای از طرحها و نقاشیهایی دارم که آثار خودم است و مجموعهای دیگر متعلق به شاگردانم است، که به آنها نقاشی آموزش دادهام. در حال حاضر، من در استودیو خودم با دو هنرمند دیگر که فضای آتلیه را مشترکاً استفاده میکنیم، طراحی و نقاشی تدریس میکنم. همچنین در مرکز اجتماعات پارکگیت (Parkgate Community Centre) در نورث ونکوور برای بزرگسالان و کودکان کلاسهای آموزش طراحی و نقاشی دارم.
چه شد که به طراحی فیگور انسان برهنه روی آوردید؟
مجموعه کارهای من در پی خلق جهانی است که در آن، آزادی بیان انسان هیچ محدودیتی ندارد. من شیفتهٔ شکل بدن انسان هستم و بهنظرم زیباترین و پیچیدهترین فیگور در طبیعت، اندام انسان است. نحوهٔ نشاندادن احساسات و عواطف انسان از طریق زبان بدن و کندوکاوی که به درک این حس منجر میشود، برای من جالب و هیجانانگیز است. وقتی نور به این طراحیها برخورد میکند، آنها انتزاعی و در عین حال ارگانیک و نرم بهنظر میرسند. هیچ لایهٔ دروغ و فریب یا آرایش و لباس بر روی آنها وجود ندارد. بهنظر من، بهتصویرکشیدن فیگور برهنه بهترین راه برای آشکارساختن شخصیت درونی واقعی یک انسان است و ابتداییترین احساسات بشری مانند غم، تنهایی و عصبانیت را نشان میدهد. در هر اثری که خلق میکنم، احساساتم را از زبان بدنِ مدل و شکل آنها تفسیر میکنم.
بیشتر چه سبکی را در کارهایتان دنبال میکنید؟
تکنیک انتخابی من آبرنگ است، اگرچه با سایر تکنیکها مانند رنگ روغن و اکریلیک نیز کاملاً آشنایی دارم. بهنظر من، آبرنگ مادهٔ شگفتانگیزی است و بهدلیل ویژگیهای آن هیچ هنرمندی، نمیتواند یک نقاشی آبرنگ را تکرار کند. آبرنگ به هر احساس و حرکت قلم شما بلافاصله واکنش نشان میدهد و تجربهای جادویی ایجاد میکند که با هیچ تکنیک دیگری قابلِمقایسه نیست. نقاشی با آبرنگ، مانند بداههنوازی در موسیقی است که همهچیز باید در همان لحظه خلق شود و وقتی برای تمرین و تکرار وجود ندارد. اگرچه آبرنگ برای نقاش جای زیادی برای اشتباهکردن نمیگذارد، اما من معتقدم که بهترین تکنیک برای انتقال پیامم، این سبک از نقاشی است. لایههای رنگ در نقاشی آبرنگ هیچچیزی را پنهان نمیکنند و هیچ نقصی را نمیپوشانند. آنها بهسادگی با هم مخلوط میشوند و یکدیگر تکمیل میکنند.
برای خلق نقاشیهایتان از چه چیزها یا منابعی ایده میگیرید؟
من بیشتر از طبیعت اطرافم ایده میگیرم که آنها میتوانند فیگور انسان، اشیاء، گل و گیاه و یا هر چیز دیگری که در اطرافم میبینم، باشد. بهتازگی پروژهٔ جدیدی را شروع کردهام که بر روی بهتصویرکشیدن درختان زیبای ونکوور متمرکز است. من به اطرافم نگاه و کندوکاو میکنم که با چه زبان بصریای میتوانم به بهترین شکل درکم را از دنیای اطرافم بیان کنم . وقتی هنرمند هنر تجسمی را انتخاب میکند، در واقع جستوجو میکند که چگونه درک و احساس خود را با شیوههای گوناگون به دیگران برساند. این درک من از زندگی و دنیای پیرامونم است که در طراحی و نقاشیهایم برای دیگران بازگو میکنم.
در دوران کرونا، در دو هفتهای که همهجا تعطیل بود، من فرصت پیادهروی بیشتری را در طبیعت پیدا کردم و آن زمان بود که زیباییهای درختان من را به خودش جلب کرد. آن زمان فصل زمستان بود و درختان بدون برگ و برهنه بودند و من همهچیز را سیاه و سفید میدیدم. در درختان حرکت و ارتباطی دیدم که به من میگفت درختان روح دارند. گاهی درختان را غمگین و گاهی آنها را در حال پرواز و رقص میدیدم. از اینرو، بهترین وسیلهای که برای طراحی به ذهنم رسید که بتوانم این احساس را شفاف بیان کنم، خودکار مشکی و کاغذ سفید بود. فکر میکردم استفاده از رنگ در این نوع طراحی حسم را میپوشاند.
چه نمایشگاههایی تا بهحال در مترو ونکوور برگزار کردهاید؟
من بیشتر در نمایشگاههای گروهی شرکت داشتهام، از جمله در آرت سنتر پورت مودی، سیلک گالری، گاری ارت اسپات و گالری راند هاوس در ونکوور. چون بیشتر کارهای من بر روی فیگور انسان برهنه است، متأسفانه اینجا هم معذوریتهایی برای نمایش آنها وجود دارد. از اینرو، من بیشتر با همکارانم نمایشگاه گروهی میگذارم.
کلاسهای طراحی و نقاشیهایتان را از چه زمانی شروع کردید؟ و در حال حاضر، با توجه به شرایط کرونا، این کلاسها چگونه تشکیل میشود؟
از سال ۲۰۱۰ استودیو خودم را باز کردم که در راکی پوینتِ پورت مودی واقع است. در حال حاضر کلاسهای آموزش حضوری ما به تعداد محدود و طبق پروتکلهای بهداشتی بر پا میشوند. بهلحاظ کووید-۱۹، برای کسانی که دوست ندارند در آتلیه آموزش ببینند، کلاسهای آنلاین برای کودکان و بزرگسالان از طریق زوم برگزار میکنم و به آنها روشهای اولیهٔ طراحی را آموزش میدهم.
بیشتر بزرگسالان از این کلاسها استقبال کردهاند و این کلاسها به آنها کمک میکند که در این شرایط سخت و تنهایی ، خود را آرامتر کنند و مثبتتر به زندگی و آیندهٔ خود نگاه کنند. بهنظر من، هنر بههر شکلش نوعی مدیتیشن است که آدمها میتوانند با روآوردن به آن، ذهن منفی خود را خالی کنند. در این لحظهها، فرد میتواند فقط به خودش فکر کند یا حتی گاهی به چیزی فکر نکند، درست مثل عبادت. من فکر میکنم خلاقیت هنری در تمام افراد به اشکال گوناگون وجود دارد و هر فردی میتواند آن را برای خودش کشف کند و با کمی آموزش و تمرین در خود بپروراند.
شاگردان کلاسهای شما بیشتر از چه گروه سنی و از چه کشورهایی هستند؟
همهٔ گروههای سنی در کلاسهای آموزشی استودیو من شرکت میکنند. در کلاسهای نورث ونکوور کلاسهای متعددی را تدریس میکنم که بسته به موضوع کلاس، شاگردانی از سنین ابتدایی تا افرادی در سن بازنشستگی در آنها شرکت میکنند. بزرگسالان بیشتر مشتاقِ کلاسهای طراحی و آبرنگ هستند، ولی کودکان کلاسهای انیمیشن و کارتون را بیشتر دوست دارند. در کلاسهای من افرادی از تمام ملیتها حضور دارند و تنها شرط لازم، علاقه به یادگیری کار هنری است.
نقاشی «مجسمهٔ ماهی سالمون» شما در کنار ساختمان شهرداری کوکئیتلام نصب شده است. لطفاً کمی دربارهٔ ایدهٔ این نقاشی و اینکه چه شد برای نصب در این مکان انتخاب شد، برایمان توضیح دهید؟
شهر کوکئیتلام در سال ۲۰۱۵ برای بزرگداشت ۱۲۵امین سالگرد تأسیس خود و برای تجلیل از اهمیت فرهنگی ماهی سالمون برای این شهر جودی برومفیلد، هنرمند اسکوامیش، را برای ساخت ۱۲ مجسمهٔ عظیمالجثهٔ ماهی سالمون از جنس کامپوزیت، انتخاب کرد. طرحِ ۱۲ نفر از بین ۴۱ هنرمند محلی شرکتکننده انتخاب شد که مجسمهها را با رنگ و سایر مواد بهصورت یک اثر کامل هنری درآورند. یکی از طرحهای پذیرفتهشده طرح من بود. البته قابل ذکر است که ۳ نفر از این ۱۲ هنرمند منتخب، ایرانی و از همکاران من در استودیو اِیوان بودند. موضوع نقاشی بر روی ماهیها، گذشته، حال و آیندهٔ شهر کوکئیتلام بود. من در طرح خودم سعی کردم گذشتهٔ شهر را که طبیعت زیبای آن است مانند جنگل، اقیانوس، کوه و دشت، تصویر کنم و برای زمان حال، ساختمانهای بلندی که در آن ساخته شدهاند. برای آینده، اسکایترین را انتخاب کردم که پروژهٔ آن در حال ساخت بود. فکر کنم همین باعث انتخاب نصب مجسمهٔ ماهی من برای نصب در ورودی شهرداری شد. این پروژه سه ماه طول کشید و مردم و خبرگزاریها خیلی از آن استقبال کردند. در این مراسم از ما قدردانی شد و من خیلی خوشحالام که با اینکه از کشور دیگری آمده بودم، این امکان را داشتم که در این جامعه بین هنرمندان محلی پذیرفته شوم. در حال حاضر، این ۱۲ مجسمه در سرتاسر شهر کوکئیتلام، در ورودی پارکها و مقابل شهرداری نصب شدهاند.
عکسها ازوبسایت شهرداری کوکئیتلام
علاوه بر نقاشی و تدریس طراحی و نقاشی، در چه زمینههای فرهنگی و هنری دیگری فعالاید؟
بعضی از هنرمندان خوششانساند و از طریق هنرشان تأمین معاش میکنند، ولی در مورد من اینچنین نیست. من در کنار تدریس طراحی و نقاشی با مؤسسهٔ ساکسس در زمینهٔ کمک به والدین مهاجر همکاری میکنم. در این برنامهها مادران جوان مهاجر را با هم آشنا میکنیم و برنامههایی برای آشنایی پدر و مادران ایرانی با روشهای جدید تعلیم و تربیت خردسالان برگزار میکنم.
چه برنامه هایی برای آینده دارید؟
در حال حاضر، در فکر تأسیس یک مرکز مهدکودک (Daycare) با تمرکز بر پرورش تواناییهای هنری کودکان هستم که با روش خودم، به بچهها از سنین کودکی هنر و روشهای طراحی و نقاشی را آموزش دهیم. این روش به کودکان و والدین این فرصت را میدهد تا ساعات خوشی را در کنار هم به نقاشی و کارهای دستی بگذرانند.
به هنرمندان تازهمهاجر برای دنبالکردن علایق هنریشان بهصورت حرفهای در کشور جدید، چه توصیهای دارید؟
هنرمندان تازهوارد نیز مانند تمام مهاجران در بدو ورود ممکن است مجبور به انجام کارهایی شوند که از دنیای هنری آنها خیلی فاصله داشته باشد، ولی این شرایط گذراست و مطمئن باشید با صبر و تلاش و وفادار ماندن به هنرتان دوباره میتوانید گوشهای از زندگیتان را به هنر اختصاص دهید. با هنرمندان محلی تماس برقرار کنید و در گردهماییهای هنری شرکت کنید و از ارتباط با دیگر هنرمندان کانادایی هراس نداشته باشید.
اگر صحبت دیگری با خوانندگان «رسانهٔ همیاری»، خصوصاً با هنردوستان ونکوور دارید، لطفاً بفرمایید؟
من از همهٔ ایرانیان ونکوور میخواهم که مجلهٔ «رسانهٔ همیاری» را حمایت کنند. این رسانه همانطور که از اسمش مشخص است، همه ایرانیان را دور هم جمع کرده و محفلی شده تا جامعهٔ ایرانی بتواند تا حد امکان به یکدیگر یاری برساند. با این مجله ما توانستهایم تا حد زیادی جامعهٔ ایرانی را به یکدیگر معرفی کنیم و مبنایی باشیم برای رشد و شکوفاییِ بیشتر جامعهٔ ایرانی در ونکوور.
شهره جان، ممنون از وقتی که در اختیار ما گذاشتید و امیدوارم که شاهد موفقیت بیشتر شما و جامعهٔ هنری ایران در ونکوور بزرگ باشیم.